language ar
language en-us
language fa
Logo

گروه تحقیقاتی هادی احمدخانی

داستان تولد گروه تحقیقاتی هادی احمدخانی

یکی از روزهای سال 96 بود که آگهی دادم برای درخواست نیروی کار، کارگر و شاگرد ، درطی 20 روز بیشتر از 4 هزار نفر بامن تماس گرفتند و در خواست می کردند که به سر کار بیایند و من هم طبق معمول یک بیوگرافی ساده (سن و سال و شرایط جسمانی) و شماره تماس و نام ونام خانوادگی آنها را می گرفتم و تصمیم داشتم بنابراولویت بندی و بهترین گزینه با آنها تماس بگیرم که سرکار بیایند زمانی که داشتم اسامی آنها و شرایط آنها را مطالعه می کردم عمیقأ به این فکرفرو رفتم که چطوره که در یک شهر، نه یک استان ، نه کشور فقط در یک شهر این همه افراد بیکار که حاضرند بیایند و شاگردی کنند و کارگری کنند اما به فکر تغییر وضعیت شغلی شان  و تغییر وضعیت مالیشان نیستند .

 ازسن 15 سال تا سن 50 سال هر کسی به نوعی درخواست می کرد که آقا من خیلی به کار احتیاج دارم خیلی از لحاظ مالی شرایط بدی دارم ، یکی می گفت کرایه خانه ام را ندادم ، یکی می گفت  همسرم مریضه ، یکی می گفت باید خرج پدر و مادرم و خانواده ام را بدهم و…

من دائما فکر می کردم که این یعنی چی ؟

یعنی هیچ وقت این افراد به این موضوع بسیار مهم فکر نکردند که شرایط مالیشان وضعیت پولی آنها در زندگیشان بسیار مهم است

تا چند روزی همچنان به فکر بودم اما چیزی نمی فهمیدم تا اینکه تصمیم گرفتم با چند نفر از آنها حضوری صحبت کنم ، وقتی با آنها صحبت کردم و درمورد این وضعیتشان و اینکه چرا نمی خواهی زندگیت را تغییر بدهی  ؟ به جواب عجیبی  رسیدم که اتفاقاً درست هم می گفتند

 سوال من این بود که چرا به دنبال یک توانایی یک مهارت یک شغل به صورت حرفه ای نمی روی ویاد بگیری وخودت صاحب کارت باشی ، درآمدت خوب باشد وهر قدر که خودت دلت بخواهد کار کنی هر قدر که بخواهی پول در بیاوری هر زمان که خودت می خواهی سرکاربروی هر زمان که دوست داری با خانواده ات  به هر شهری ، هر کشوری که دوست داری بروی وتفریح کنی ، چون تو توانایی ، و حرفه ای بودن را یاد گرفته ای

جواب اکثر آنها این بود که الان با این شرایط مگر من می توانم بروم و از صفرشروع کنم و بخواهم یک شغل را به صورت کاملأ حرفه ای یاد بگیرم اول که اصلا وقت آن را ندارم و دوم اینکه اگر بخواهم کاری را از صفر یاد بگیرم بالاخره باید بروم و از نقطه صفر آن کار شاگردی کنم وحتمأ هم حقوق یه شاگرد برای آموزش کمتر از حقوق یک کارگرساده است یا شاید هم هیچ حقوقی به من ندهند! من با خرج و مخارج خانواده ام و خودم چکار کنم ؟ این اصلا ممکن نیست و با شرایط من سازگار نیست.

اکثرآنها همین جواب را می دادند!!!!!

یک نکته مهم برای من با شرایطی که ازکودکی باآن شرایط بزرگ شده بودم نامفهوم بود ، من ازسن 6 سالگی همراه پدرم سرکار تأسیسات مکانیکی ساختمان می رفتم یعنی سال 1365 و کار تأسیسات (یعنی لوله کشی آب ، لوله کشی گاز، لوله کشی سیستم موتورخانه و نصب و راه اندازی آن ) را از پدرم یاد گرفتم در سن بسیار کمی استاد کارشدم فکر می کنم سال 75 یا سال 76 بود اما استاد کارماهری بودم ، درآن زمان و با استانداردهای روزِ آن زمان .

یعنی در یک سن بسیار پایین من توانایی طراحی ، اجرا و تحویل یک پروژه به  صورت کامل را داشتم سال 1376 به کرمان رفتم و از آنجا به بعد هر روز توانایی هام بیشتر و بیشتر شد که به اختصار خواهم گفت چند ماه اول کارهای مسکونی و تجاری اجرا می کردم وبعد کم کم پروژه های نظامی و درمانی را اجرا کردم وبعد از فقط چند ماه پروژه دانشگاه آزاد کرمان که بزرگترین دانشگاه آزاد ایران است برای اجرا ( به صورت دستمزدی ، پیمانکاری ) به من معرفی شد . واین مورد نه تنها باعث ایجاد توانایی و اعتماد به نفسِ من شد بلکه پول بسیار خوبی راهم درآن زمان دریافت کردم .


ازآنجا به بعد حرکتِ من برای رشد و پیشرفت و دانشِ بیشتر شروع شد . تا سال 1399 در 22 شهر از ایران و یک شهر در امارات متحده عربی و دو شهر در اروپا از پروژه های مسکونی تا پروژه های بسیار بزرگ صنعتی تجاری و درمانی و آموزشی و زیارتی ،سیاحتی و… را اجرا کردم طی این سالها هزاران استادکار آموزش دادم که در سطح کشوری مدعی کارشده بودند وبسیار بسیارتوانمند .

از سال 98 یک شرایطی را ایجاد کردم که افرادی که می خواهند جوشکاری را یاد بگیرند می توانستند بیایند ثبت نام کنند و آموزش بگیرند ومن هم تمام علم و دانش و بازخورد آنچه که در این مسیر 33 ساله کسب کرده بودم را طوری کنار هم چیده بودم که بتوانم یک کارآموز را در مدت 15 الی 20 روز آموزش بدهم (آموزشی که حداقل 6 ماه زمان می برد) 

درهمین زمان شروع به مطالعه و تحقیق کردم و دریک مدت 2ساله بیش از 200 جلد کتاب از مباحث نظام مهندسی تا تخصصی ترین کتابها در حوزه تأسیسات مکانیکی و ساختمان و سازه مطالعه و یاداشت برداری می کردم و هرچه که می آموختم سعی می کردم آنها راعملی کنم و آزمون و خطاهای آن را درعمل پیدا کنم و در ادامه کارم یک پروژه در امارات انجام دادم و بلافاصله بعد از آن کارهایی که در سطح کشورهای اروپایی وآسیایی بود را انجام دادم.

 


وقتی جواب افراد را در آن زمان می شنیدم متعجب بودم اما آنها درست می گفتند و این سوال رابه اَشکال مختلفی در اکثر شهرهای ایران و کشورهای دیگر هم می پرسیدم و جواب بیش از 80 درصد آنها همین بود برای آموزش حتمأ باید یک مدت زیادی از صفر شاگردی کنم

نه تنها از لحاظ مالی ، بلکه از لحاظ شرایط زندگی و خانواده ام هم نمی توانم.

از همان سال تمام عزم و اراده ام را به کار گرفتم که شرایط آموزشی را ایجاد کنم که بسیار ساده و در سریع ترین زمان ممکن به افراد آموزش بدهم که نه تنها از لحاظ مالی و مدت زمان آموزش به مسئله ای برخورد نکند بلکه بسیار سریعتر از گذشته بتوانند یک کسب وکار برای خودشان ایجاد کنند ، که البته آموزش ها در این راه هم شرایط خاص خودش را داشت یعنی هرکسی از سراسر کشور نمی توانست حضوری بیاید و آموزش ببیند که این از نظرمن یک مسئله بود ،

تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم به یکی از افراد متقاضی به صورت آموزش خاص و زمان بسیار بسیار کمتر و با بیانی بسیار ساده تر آموزش بدهم .

و کل آموزش را فیلم برداری کردم و برای دسته افراد بعدی که برای آموزش ثبت نام کرده بودند فیلم آموزشی را گذاشتم و گفتم با دقت ببینید و همین آموزش ها را انجام بدهید و تاکید کردم باید آموزش ها را از طریق این فیلم آموزشی انجام دهید و یاد بگیرید .

این روش ، تغییر بزرگی در شیوهِ آموزش های من ایجاد کرد و این شرایط تا جایی پیش رفت که اصلا دیگر نیازی به حضور من نبود ، چراکه آموزش ها ازلحاظ ذهنی برنامه ریزی شده بود بسیار ساده و قابل فهم برای هر سن وسالی بودند دختران و پسران مردان و زنان زیادی در آن زمان این آموزش ها را از من دریافت کردند و نتیجه آنها گواهِ مسیرِ درستِ آموزش و ساده کردن آموزش ها بود .

وقتی نتیجه به این بزرگی از شیوه آموزشی را دیدم تصمیم گرفتم یک سایت آموزشی ایجاد کنم که انصافأ برای من کار آسانی نبود چراکه من تمام عمرم را تا آن زمان فقط با تجهیزات مکانیکی سرکار داشتم و اصلا از خودِ کامپیوتر هم چیز خاصی نمی دانستم ، واقعا اصلا بلد نبودم و برایم سخت پیچیده به نظر می آمد ولی شروع کردم به رفتن به کلاسهای آموزشی کار با کامپیوتر- نرم افزارهای آن و شیوه کار با آنها چندین ماه شبانه روزی کار می کردم ، چندین سایت ایجاد کردم ، ولی هیچ کدام آنها من را راضی نمی کرد بالاخره بعد از چندسال تلاش و تلاش و توکل و باز هم تلاش شبانه روزی درمطالعاتم وتحقیقاتم و یادگرفتن ها و یاد دادن ها راهش را پیدا کردم به این شکل گروه تحقیقاتی احمدخانی متولد شد تا همراه و راهنمایی باشد برای افرادی که مثل من متعهد شده اند تا آزادی و آرامش را در تمام ابعاد زندگیشان تجربه کنند .

آزادی از لحاظ مالی ، آزادی ازلحاظ زمانی ،  آزادی از لحاظ مکانی

آرامشی پایدار و استوار همچون آسمانی برسقف زندگیشان

من این خانواده ای که کنارهم هستیم را برپایه ساختن توانایی و تکیه کردن بر توانایی های خودمان بنا کردم .

تا همه ما که اینجا جمع شده ایم به عنوان یک خانواده همواره به یاد داشته باشیم همه ما به یک اندازه توانایی دسترسی به خوشبختی ، ثروت ، آرامش و آزادی را داریم .

اما به اندازه اعتمادمان و یقین مان و تلاش مان به آنها دسترسی داریم .

تنها کارمان ساختن این توانایی در وجودمان است و بعد فقط کافیست با عمل کردن به همین توانایی نتایج را در زندگیت ببینی و تغییراتی که هر روز و هر روز برایت ایجاد می شود را ببینی و با دوستانت به اشتراک بگذاری و به آنها یادآوری کنی که از چه جایگاه و شرایطی به چه شرایطی رسیدی .

یادت باشد که جهان دربرابر شجاعت و توانایی تو تعظیم می کند و نه هیچ چیز دیگری ، و به تو هرآنچه که بخواهی می دهد به شرطی که خودت توانایی خودت را باور کنی و آن را هر روز قوی و قویتر کنی و بعد خواهی دید که خداوند و جهانش هر روز روی زیبایش را به تو و به هرکس که یک توانایی را در خودش ساخته و آن را هرروز مانند درختی پربار آب میدهد ،کود میدهد و مراقبت می کند، قدرتمند کنی مطمئنأ نتیجه زندگی تو با تمام افرادی که در اطراف تو هستند متفاوت خواهد بود.

و نتایج خودت گواه این جمله خواهد بود .

هادی احمدخانی   

پاسخ به کاربر

پاسخ به کاربر

دلیل بازگشت وجه