داستان تولد گروه تحقیقاتی احمدخانی
یکی از روزهای سال 96 بود که آگهی دادم برای درخواست نیروی کار، کارگر و شاگرد ، درطی 20 روز بیشتر از 4 هزار نفر بامن تماس گرفتند و در خواست می کردند که به سر کار بیایند و من هم طبق معمول یک بیوگرافی ساده (سن و سال و شرایط جسمانی) و شماره تماس و نام ونام خانوادگی آنها را می گرفتم و تصمیم داشتم بنابراولویت بندی و بهترین گزینه با آنها تماس بگیرم که سرکار بیایند زمانی که داشتم اسامی آنها و شرایط آنها را مطالعه می کردم عمیقأ به این فکرفرو رفتم که چطوره که در یک شهر، نه یک استان ، نه کشور فقط در یک شهر این همه افراد بیکار که حاضرند بیایند و شاگردی کنند و کارگری کنند اما به فکر تغییر وضعیت شغلی شان و تغییر وضعیت مالیشان نیستند .
ازسن 15 سال تا سن 50 سال هر کسی به نوعی درخواست می کرد که آقا من خیلی به کار احتیاج دارم خیلی از لحاظ مالی شرایط بدی دارم ، یکی می گفت کرایه خانه ام را ندادم ، یکی می گفت همسرم مریضه ، یکی می گفت باید خرج پدرومادرم و خانواده ام را بدهم و…….
من دائما فکر می کردم که این یعنی چی ؟
یعنی هیچ وقت این افراد به این موضوع بسیار مهم فکر نکردند که شرایط مالیشان وضعیت پولی آنها در زندگیشان بسیار مهم است
تا چند روزی همچنان به فکر بودم اما چیزی نمی فهمیدم تا اینکه تصمیم گرفتم با چند نفر از آنها حضوری صحبت کنم ، وقتی با آنها صحبت کردم و درمورد این وضعیتشان و اینکه چرا نمی خواهی زندگیت را تغییر بدهی ؟ به جواب عجیبی رسیدم که اتفاقاً درست هم می گفتند.
فعالترین دوستان در ارسال نظر
(محصولات)
فعالترین دوستان در ارسال نظر
(فایلهای دانلودی)
فعالترین پاسخدهندگان
(همه بخش ها)
نظرها با بیشترین امتیاز
(محصولات)
نظرها با بیشترین امتیاز
(فایلهای دانلودی)
پاسخها با بالاترین امتیاز
(همه بخش ها)
۷ عضو برتر خانوادهی صمیمی گروه تحقیقاتی احمدخانی